تعریف توسعه اقتصادی
توسعه در لغت به معنی گسترش و بهبود است . در تعاریفی که از توسعه اقتصادی ارائه شده به طور ضمنی به مفهوم بهبود و گسترش وضع اقتصادی کشورها اشاره شده است .توسعه اقتصادی فقط به رشد اقتصادی محدود نمی شود بلکه در بعد گسترده تری مسائل مربوط به فقر، نابرابری، شهر نشینی، مهاجرت، بیکاری، توزیع درآمد و شاخص های اجتماعی را نیز در بر می گیرد.
در حال حاضر مسائل مربوط به بحران انرژی ، کمبود مواد غذایی در کشورهای در حال گذار، بحران تراز پرداخت ها، تلاش و مبارزه کشورهای در حال گذار برای خودکفایی و خود اتکایی جمعی در مقابل جهان توسعه یافته، فروریزی تصورات آسیب ناپذیری کشورهای توسعه یافته در مقابل کشورهای در حال گذار و پیشنهاد تغییر نظام اقتصادی بین المللی کنونی، در زمینه توسعه اقتصادی به وقوع پیوسته است .
در مورد توسعه اقتصادی تعاریف متعددی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم :
شومپیتر توسعه را تغییرات مداوم و خود به خودی در کشورهای در حال توسعه که بعد از استقلال ی تعادل اقتصادی موجود در اقتصاد را از دست داده اند، تعریف می کند .
میردال می گوید توسعه اقتصادی عبارت است از حرکت یک سیستم یک دست اجتماعی به سمت جلو و همچنین به عقیده وی در توسعه نه تنها روش تولید و توزیع محصولات و حجم تولید مد نظر است بلکه تغییرات در سطح زندگی، نهادهای جامعه و ت ها نیز مورد توجه است .
کیندل برگر توسعه اقتصادی را هم تولید بیشتر و هم پیدایش تحول در چگونگی تولید محصول می داند. به نظر وی مفهوم توسعه از رشد گسترده تر است چون شامل ایجاد تحول در چگونگی تولید و تخصیص مجدد منابع و نیروی کار در تولیدات گوناگون است .
به نظر فریدمن توسعه عبارت است از یک روند خلاق و نوآور در جهت ایجاد تغییرات زیر بنایی در سیستم اجتماعی .
بلاک معتقد است که : توسعه اقتصادی عبارت است از دستیابی به تعدادی از هدف های مطلوب از قبیل افزایش بازدهی تولید، ایجاد برابری های اجتماعی و اقتصادی، کسب دانش و فن و مهارت های جدید، بهبود در وضع نهاده ها و یا به طور منطقی دستیابی به یک سیستم موزون و هماهنگ از ت های مختلف که بتواند انبوه شرایط نامطلوب یک نظام اجتماعی را برطرف سازد.
به نظر جرالد میر توسعه اقتصادی عبارت است از فرایندی که به موجب آن درآمد واقعی سرانه در یک کشور در دورانی طویل المدت، افزایش می یابد .توسعه اقتصادی مستم چیزی بیش از رشد اقتصادی است. توسعه به معنای رشد به اضافه تغییر است. لذا در فراگرد توسعه ابعاد کیفی اساسی تری وجود دارد که فراتر از رشد یا گسترش یک اقتصاد است. جرالد میر به این دلیل بر مفهوم بلندمدت تکیه می کند که از نظر وی توسعه افزایش مداوم درآمد واقعی ـ نه افزایش ساده کوتاه مدت آنچه که در دوره پیشرفت چرخه تجاری روی می دهد ـ است . از نظر جرالد میر توسعه اقتصادی هدف نیست بلکه وسیله ای برای نابودی فقر و ایجاد شرایط بهتر اجتماعی است.
برنامه های توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) بر مفهوم و اندازه گیری توسعه بر حسب شاخص توسعه انسانی (HDI) تأکید دارد. این شاخص نه تنها بر پایه درآمد واقعی، بلکه بر اساس شاخص های اجتماعی مانند امید به زندگی، میزان باسوادی بزرگسالان و سال های تحصیلی مبتنی است.
تودارو توسعه را فرایند بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی تمام مردم می داند.
او به سه جنبه مهم توسعه اشاره دارد :
ادامه دارد.
فروپاشی شوروی سابق و ایجاد کشورهای تازه استقلال یافته و گرایش آنها به سمت نظام بازار، این باور را در بعضی از افراد ایجاد کرده است که کشورها برای ارتقاء سطح اقتصاد خود نیاز به برنامه ریزی ندارند.
اما تاریخ اقتصادی جهان گواه آن است که هیچ کشور توسعه یافته ای بدون برنامه ریزی توسعه نیافته است.
واگذاری فعالیت های اقتصادی به بخش خصوصی و نظام بازار نیز مستم برنامه ریزی است.
برنامه ریزی توسعه با نظام برنامه ریزی متمرکز متفاوت است.
برنامه به معنی مقررات یا نظامی برای انجام کار یا کارهای معین و برنامه ریزی به معنی عمل یا فرایند یافتن و تنظیم کردن مقررات و نظام برای اجرای یک کار یا رشته ای از کارها می باشد .
برای برنامه ریزی نیز تعاریف متعددی وجود دارد:
تودارو برنامه ریزی اقتصادی را تلاش آگاهانه دولت در جهت هماهنگ نمودن تصمیمات اقتصادی در بلندمدت ، تأثیرگذاشتن و جهت دادن در برخی موارد حتی کنترل سطح رشد متغیرهای اصلی اقتصادی یک کشور برای رسیدن به یک سلسله هدف های از قبل تعیین شده توسعه می داند .
به نظر پروفسور رابیس برنامه ریزی اقتصادی عبارت از کنترل کلی ابعاد فعالیت های بخش خصوصی در تولید و تجارت خارجی است.
برای سنجش توسعه اقتصادی شاخصهای متعددی برای ارزیابی وجود دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره شده است:
شاخص درآمد سرانه
از تقسیم درآمد ملی یک کشور (تولید ناخالص داخلی) به جمعیت آن، درآمد سرانه به دست میآید. این شاخص ساده در کشورهای مختلف، معمولا با سطح درآمد سرانه کشورهای پیشرفته مقایسه میشود.
شاخص برابری قدرت خرید
از آنجا که شاخص درآمد سرانه از قیمتهای محلی کشورها محاسبه میشود و معمولا سطح قیمت محصولات و خدمات در کشورهای مختلف جهان یکسان نیست، از شاخص برابری قدرت خرید استفاده میشود.
در این روش، مقدار تولید کالاهای مختلف در هر کشور، در قیمتهای جهانی آن کالاها ضرب شده و پس از انجام تعدیلات لازم، تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه آنان محاسبه میگردد.
شاخص درآمد پایدار
کوشش برای غلبه بر نارساییهای شاخص درآمد سرانه و توجه به «توسعه پایدار» به جای «توسعه اقتصادی»، منجر به محاسبه شاخص درآمد پایدار گردید.
در این روش، هزینههای زیست محیطی که در جریان تولید و رشد اقتصادی ایجاد میشود نیز در حسابهای ملی منظور گردیده (چه به عنوان خسارت و چه به عنوان بهبود منابع و محیط زیست) و سپس میزان رشد و توسعه به دست میآید.
شاخصهای ترکیبی توسعه
از اوایل دهه ۱۹۸۰، برخی از اقتصاددانان به جای تکیه بر یک شاخص انفرادی برای اندازه گیری و مقایسه توسعه اقتصادی بین کشورها، استفاده از شاخصهای ترکیبی را پیشنهاد کردند. این شاخصها بر اساس چند شاخص اصلی و همچنین چند زیرشاخه تعریف میشدند:
ادامه دارد.
به طور کلی، اقتصاد به سه بخش صنعت، خدمات و کشاورزی تقسیم بندی می شود که هر کدام از این بخش ها گستره وسیعی از زیربخش ها را در بر می گیرد.
بخش کشاورزی
بخش کشاورزی یکی از بخشهای اصلی فعالیتهای اقتصادی است که با وجود مزیتهای نسبی اقتصادی چشمگیر، از حیث توسعه اشتغال معمولاً بخشی فروکاهنده و دارای محدودیت ارزیابی می شود. نگاهی به سهم اشتغال بخش کشاورزی درکشور نشان می دهدکه طی چهار دهه گذشته سهم اشتغال بخش کشاورزی در کشور به طور قابل توجهی کاهش یافته است (کرباسی و همکاران،1387).
بخش صنعت
صنعت یکی از مهمترین عناصر و عوامل رشد وتوسعه اقتصادی است. رشد و توسعه بخش صنعت، زمینه و امکان رشد و توسعه سایر بخشها ازجمله کشاورزی ، بهداشت و درمان ، حمل و نقل و انرژی را فراهم می کند. بنابراین بخش صنعت در تحولات اقتصادی کشور نقش کلیدی ایفا می کند و به واسطه اهمیتی که در ایجاد تقاضا و تأمین مواد اولیه ،کالاهای واسطه ای و سرمایه ای با منشأ صنعتی برای بخشهای مختلف اقتصاد دارد، می تواند به نقش کلیدی خودکفا عمل کند (پدرام و حبیبیفر ،1387)
بخش خدمات
بخش خدمات از ارکان اساسی فعالیتهای اقتصادی است .این بخش با ظهور شهرنشینی شکل میگیرد و با گسترش شهرنشینی پوشش وسیعتری می یابد . در حال حاضر تگذاران اقتصادی در کشورهای در حال توسعه باید به این نکته توجه داشته باشند که دیگر نمیتوان محورهای توسعه را تنها در بخش کشاورزی یا صنعت جستجو کرد ، بلکه باید به کمک نوآوریهای فنی ، بخش خدمات را در فرایند توسعه اقتصادی در یک موقعیت استراتژیک قرار داد(حکیمیان،1378).
تقسیمبندی کلاسیک بخشهای اقتصادی شامل موارد زیر است:
ادامه دارد.
درباره این سایت